چک نویس

TODAY...MAYBE IS TIME FOR MIRACES

چک نویس

TODAY...MAYBE IS TIME FOR MIRACES

گل های یاس

دوش آن رشته های یاس که بود

خفته بر سینه دل آنگیزت

راست گفتی که آرزوی من است

که چنان گشته گردن آویزت

با چه لبخند های ناز آلود

با چه شیرین نگاه شور انگیز

باز کردی ز گردن ودادی

به من آن یاس های عطرآمیز

بوسه دادم بسی به یاد تواش

دلم از دست رفت مست شدم

آن چنان به شوق بوییدم

که بوی خوشش ز دست شدم

دوش تا وقت بامداد مرا

گل تو در کنار بالین بود

در بر من بخفت و عطر افشاند

بسترم تا به صبح مشکین بود

به شگفت آمدم که این همه بوی

ز گلی این چنین عجب باشد

حیرتم زد که راز این گل چیست

که چنینم از آن طرب باشد

آه دانستم ای شکوفه ناز!

راز این بوی مستی آمیزت:

کاندر آن رشته بود پیچیده

تار از گیسوی دلاویزت.